بعضی وقت‌های یا حتی به عبارت دقیق‌تر و بی‌تعارف‌تر 

در نود درصد اوقات زندگیم حس می‌کنم تبدیل شدم به یک لیست بلند بالا از کارهای عقب افتاده که قرار نیست هیچ کدامشان تیک بخورد.

کارهای عقب افتاده که از سر وظیفه‌است به کنار.‌

آرزوها و دوست داشتنی‌هایم را هم یکی پس از دیگری از سر وا میکنم و پی‌اش را نمی‌گیرم 

رخوت است یا بختک هر چه هست دست از سرم برنمی‌دارد.

من یه روز از فصار روانی این همه کار جان خواهم داد

التماس دعای هدایت


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها