از ناله کردن متنفرم و این چند پست اخر همین است

قول میدهم اخرینش باشد. و به زودی همه‌اش پاک شود

جان دادن گاهی امری تدریجی می‌شود. تو ذره ذره با اتفاقات مختلف جانت را میگذاری و می‌روی. 

این وسط اگر دچار جنون هم شده باشی، خودت با دست خودت دامن می‌زنی به این جان دادن. 

اتفاق را که گفتم خودش به غایت خودش برای دل من حکم مصیبت عظمی را داشت و این جنون که چاشنی‌اش شد، دفعات جان دادن را برایم بیشتر کرد. 

آخرین ضریه ممکن را خودم پیش از انکه دیگری بزند زدم 

و حالا دیگر تمام شد. 

من هم تمام شدم.‌ دیدم که تمام شدم. 

بلند می‌شویم روزی. به امید روزنه ای که شاید در این وانفسای زندگی نشانمان دهند.

. یک سینه حرف هست ولی نقطه چین بس است.

پایان‍♀️


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها